علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً
علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

السلام علیک یا امیرالمومنین.






یک شب به بیابان نجف خوابیدم

در عالم خواب این ندا بشنیدم

ای زا‌‍‌ئر خفته در نجف آگه باش

یک عمر گناهان تورابخشیدند


مولوی ملعون وتمجید از معاویه وکافر دانستن حضرت ابوطالب!!!!


مولوی در مثنوی طی یک داستان ساختگی و جعلی ابلیس را به عنکبوت تشبیه کرده و معاویه را به بازی سپید تشبیه نموده است و ادعا کرده که همانطور که عنکبوت تنها قادر است حشره ی ضعیفی مانند مگس را شکار کند و از صید پرنده ای نیرومند چون باز شکاری عاجز است، ابلیس هم قادر به فریب دادن واغوای معاویه نیست.او از زبان معاویه و خطاب به ابلیس چنین آورده است :
عنکبوتی تو مگس داری شکار
من نی ام ای سگ مگس زحمت مدار
باز اسپیدم شکارم شه کند
عنکبوتی کی به گرد من تند !
(مثنوی معنوی دفتر دوم ص122 سط ششم و هفتم)

در حالی که بدون شک معاویه از شقی ترین و خونخوارترین بدکاران تاریخ است .
جالب اینجاست که مولوی ذکر خیر و تعریف کردن از قاتلان مسلمانان را کفر دانسته و ستایش شقی را موجب لرزش عرش خدا و بدگمانی متقین می داند :
گر بدی خون مسلمان کام او
کافرم گر بردمی من نام او
می بلرزد عرش از مدح شقی
بد گمان گردد ز مدحش متقی

 ✔️در کنار این مدح ها از معاویه او نسبت به  ساحت حضرت ابوطالب و اجداد پیامبر اساعه ادب کرده است و گفته است هر قدر رسول خدا عموی خود جناب ابوطالب را به اسلام فراخواند او اجابت نمیکرد و حاضر نمی شد حتی یک شهادتین بر زبان آورد و نیز وی ادعا می کند که ابوطالب فرموده من چگونه آیین آبا و اجدادی خود را رها کنم و به شریعت برادر زاده ام بگروم!؟ اگر چنین کنم میان عرب خوار و ذلیل خواهم شد:

خود یکی بوطالب آن عم رسول
می‌نمودش شنعهٔ عربان مهول

که چه گویندم عرب کز طفل خود
او بگردانید دیدن معتمد

منصب اجداد و آبا را بماند
در پی احمد چنین بی ره براند

آن رسول پاکباز مجتبی
از پی آن تا رهاند مر ورا

گفتش ای عم یک شهادت تو بگو
تا کنم با حق خصومت بهر تو

گفت لیکن فاش گردد ازسماع
کل سر جاوز الاثنین شاع

من بمانم در زبان این عرب
پش ایشان خوار گردم زین سبب

لیک گر بودیش لطف ما سبق
کی بدی این بددلی با جذب حق

الغیاث ای تو غیاث المستغیث
زین دو شاخهٔ اختیارات خبیث
(مثنوی ؛ دفتر ششم صفحه 354)

مولوی در این ابیات به ساحت مقدس حضرت ابوطالب علیه السلام و اجداد طاهرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمداتهام کفر روا داشته است!!
وی ظاهرا در این باره تحت تاثیر احادیث جعلی موجود در صحیحین بوده است که مزدوران معاویه جهت خشنودی و جلب رضایت وی ساخته و پرداخته اند .
علامه بزرگوار و محقق سخت کوش شیخ عبدالحسین امینی رضوان الله علیه در کتاب شریف الغدیر به تفصیل درباره ی این اکاذیب و مفتریات بحث کرده و با روشهای متعددبه رد و ابطال آنها پرداخته است. (الغدیر ج8 ص 27 و 28)
همانطور که گفته شد معاویه ی منافق و خلیفه ی ستم پیشه در مثنوی مورد تجلیل و ستایش قرار گرفته است  آن هم در حد بندگان خالص خدا که ابلیس قادر به اغوای آنان نیست اما حضرت ابوطالب و نیاکان پاک و یکتا پرست رسول خدا به شرک و کفر متهم میشوند و محل استناد مولوی در بیان این اباطیل حدیث جعلی است که در صحیحین از افرادی مانند عبدالملک بن عمیر و سفیان ثوری از جمله سلسله راویان آن هستند ؛جالب اینجاست که این افراد حتی در نزد رجال بزرگ سنی مانند ذهبی در میزان الاعتدال ضعیف و مردود شمرده شده است!!
همچنین سلطان الواعظین شیرازی در کتاب شبهای پیشاور بیان میکند که اتهام ناروا به ساحت مقدس حضرت ابوطالب علیه السلام توسط مغیره بن شعبه صورت گرفته است ؛ مغیره از ارکان اصلی حکومت معاویه و از دشمنان سرسخت امیر مومنان علی علیه السلام بوده است .

                                                                                                                     اللهم عجل لولیک الفرج

محی الدین ابن عربی ومعاویه!!!




✅ابن عربی در فتوحات مکیه ج 7 ص 458 و 459 می گوید :
" و به همین ترتیب است آنچه که معاویه کاتب رسول الله و داماد او ، دایی مومنان انجام داده است بنابراین گمان نیک به آنها ( صحابه ) خوب است رضی الله عن جمعیهم و راهی برای خدشه بر آنها نیست.... و برای ما سزاوار نیست که در موارد اختلاف آنها ( اصحاب رسول خدا) ژرف اندیشی کنیم زیرا آنها اهل علم و اجتهاد بودند و زمان آنها قریب به عهد نبوت بود و آنها آنچه از روی اجتهاد عمل کردند ماجورند چه به خطا رفته باشند چه صحیح عمل کرده باشند "

✅ابن عربی در فتوحات مکیه ج 6 ص 421بعد از طرح دو ایه ی قران ( ان الله الدین یبایعونک انما یبایعون الله ) و نیز ( من یطع الرسول فقد اطاع الله ) و سپس ( اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ..)در تجلیل از اصحاب الامر پرداخته و در پایان میگوید :" از این رو اطاعت سلطان واجب است ، چون امر سلطان همانند امر مشروع خداوند است . هرکس او را ( سلطان را)  اطاعت کند ، نجات یابد و هرکس تخلف کند هلاک می گردد.( ابن عربی برای مخالفین سلاطین هلاکت ننگین تر از مرگ در قاموس قران را عنوان کرده است)

✅او در جای دیگر در فتوحات ضمن طرح ایه ی شریفه ی اولی الامر ضمن توصیحاتی مدعی است همانگونه که افرادی چون فرعون در الوهیت با خداوند در ستیز هستند برای سلاطین نیز مخالفینی وجود دارد که با مقام و رتبه ی انها در ستیزند و خداوند برای خلیفه ی خود مقرر فرموده که با آنها بجنگند و چون بر هریک از آنها پیروز و ظفر یافتند او را بکشد همانگونه که خدای سبحان با مشرکین انجام می دهد !!!

✅حال آنکه این سخنان باطل در تعارض با عقل و کلام معصومین است و بنده واقعا متعجبم مدافعین او که او را شیخ اکبر صوفیه می دانند و تعصبات چنین و چنان دارند و ادعای تشیع او و تقیه اش میکنند؛ با کدام عقل و منطقی این سخنان باطل را به تقیه ربط میدهند؟؟!؛ اصلا گیریم ما پذیرفتیم او تقیه می نموده و از سر تقیه این کلمات را به زبان رانده ؛ با کفریاتش درباره ی توحید و وحدت وجود و موجود چه می کنید؟؟!
 با تاویل و تفسیرهای خلاف ظاهر و خلاف عقل و منطق او نسبت به ایات قران چه میکنید؟؟!
 واقعا با چه وجدانی این کلمات را می سنجید که خروجی اش شیخ اکبر!!!! است؟! ؛
آیا کسی که تمام اعمال اصحاب مانند معاویه را چه خطا و چه ثواب تایید و حتی ماجور می داند در تمامی جنایات معاویه که یکی از انها جانشینی یزید و فاجعه ی کربلاست ، شریک نیست؟؟!طبق فتوای ابن عربی معاویه در به شهادت رساندن امام مجتبی سلام الله علیه و صدها هزار از شیعیان در صفین و قتل عامهای زیاد ابن ابیه و... ماجور هم می باشد !!!!