علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً
علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

داستانی از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

یونس بن عبدالرّحمان - که یکى از یاران صدیق و از وکلاى امام صادق ، امام کاظم و امام رضا علیهم

 السلام بود - روزى به مجلس پُر فیض حضرت ابوالحسن ، امام موسى بن جعفر علیهما السلام وارد شد.

امام علیه السلام پس از مذاکراتى ، ضمن موعظه هائى گوناگون به او فرمود: اى یونس ! با مردم مدارا

 کن ؛ و هرکسى را به اندازه معرفت و شعورش با وى صحبت کن .

یونس اظهار داشت : اى مولایم ! مردم مرا به عنوان بى دین و زندیق خطاب مى کنند.

امام علیه السلام فرمود: گفتار مردم نباید در روحیّه و افکار تو تاءثیر بگذارد، چنانچه در دستان تو

 جواهرات باشد و مردم بگویند که سنگ ریزه است ؛ و یا آن که در دست هایت سنگ ریزه باشد و

بگویند که جواهرات در دست دارد، این گفتار هیچ گونه سود و یا زیانى براى تو نخواهد داشت .
نظرات 18 + ارسال نظر
هلنا 1394,02,28 ساعت 14:44

خدا حفظشون کنه
اگه دوست نداره پس هیچی دیگه

خداوند شما وخانواده محترمتون رو هم در پناه خودش حفظ کنه و ان شاالله ...یا زهرا سلام الله علیها

معصوم 1394,02,28 ساعت 14:02

سلام و درود خدا بر شما

معصوم 1394,02,28 ساعت 13:35








وای که چقد شکلکای بلاگ اسکای بی روحه

هلنا 1394,02,28 ساعت 12:39

سلام ممنونم
ان شاء الله با دعای شما برادر بزرگوارم حتما بزودی این گره
باز میشه
از طرف من دخترهای گلتون رو ببوسین بخصوص فاطمه خانوم رو

سلام...
ان شاالله با بوس زیاد خوب نیست.میگه ایشه!!!
استعینوا بالصبر والصلاة...مسیحا نفسی میاد ان شاالله زهرا خانم خواهر گرامی ام...

هلنا 1394,02,28 ساعت 09:47

از درد کهنه ای که مداوا نمیشود
یا میشود گلایه کنم یا نمیشود

اینک سلام حضرت عیسی تر از مسیح
لطفت نگو که شامل ماها نمیشود

ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟

یوسف ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هرچند این غریبه زلیخا نمیشود

امضا:کسی که با همه ی ریزنقشی اش
در بیکران چشم شما جا نمیشود

سلام
ان شاالله گره به زودی زود وا می شود...

-در اوقات نمازشان، که چگونه از آنها مواظبت می‌کنند؟

۲- در نگهداری اسرارشان، که چگونه در مقابل دشمنان ما رازداری دارند؟

۳- در (بذل و بخشش) اموالشان که چگونه نسبت به برادران دینی‌شان کمک و مساعدت دارند.
“الحیاء، ج۲، ص۳۶۹ ”

معصوم 1394,02,27 ساعت 11:42

من هم خوشحال شدم آقای نیمااااااااااااااا

ممنونم از ابراز لطف و محبت شما

خواهش می کنم بفرمایید
درپناه خدای مهربون شاد و سلامت باشی

معصوم 1394,02,27 ساعت 11:36

خواهش می کنم

خب این خوبه نیما
چون تو متاهلی دو تا پرنسس داری از طرفی یه تو راهی همون دو ساعت کافیه

به نظرمن بیشتر وقت آدمای متاهل باید برای خونواده اشون باشه تا فضای مجازی

معصوم 1394,02,27 ساعت 11:31

خب پس خیال شما و خیال من هم راحت شد دیگه
نمیذاری که آدم دوزار کاسبی کنه

الهیییییییییییی همیشه باهم شاد و خرم باشید
الهییییییییییییی تا ابد باهم پیر بشید ولی از هم سیر نشید

بیخود اگر رفتی عراق یا سوریه دم در بهشت منتظر خانمت می مونی
از حورالعین خبری نیست

معصوم 1394,02,27 ساعت 11:20

الهیییییییییییییییییییییییییییییییی دارم شوخی می کنم دیگه

تو که ظرفیتت بیشتر از اینا بوده برادر

خدا از برادری کمت نکنه

معصوم 1394,02,27 ساعت 11:12

شیراز هم امن و امان

درگیری و اغتشاش؟؟؟

واسه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

معصوم 1394,02,27 ساعت 11:02

سلام و درود برشما

بله دیگه خودتم باید خودتو تحویل بگیری و گرنه...........

معصوم 1394,02,27 ساعت 10:09

سلاممممممممممممممممممممم نیما

کجا؟

ان شاء الله خیره
حداقل می گفتی کجا میری آقای پدر

هلنا 1394,02,27 ساعت 09:41

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است

ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی

بنگر که زخون تو به هر گام نشان است

آبی که برآسود زمینش بخورد زود

دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند

بس تیر که در چله این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه

این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچه ایام دل آدمیان است

دل برگذر قافله لاله و گل داشت

این دشت که پامال سواران خزان است

روزی که بجنبد نفس باد بهاری

بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی

دردی ست درین سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند

یارب چه قدر فاصله دست و زبان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری

این صبر که من می کنم افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود

گنجی ست که اندر قدم راهروان است

بسیار زیبا بود.ممنون از شما

هلنا 1394,02,26 ساعت 09:12

از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک . . .
سلام بردار بزرگوارم عیدتون مبارکـــــــــــــــــــــــ

سلام ...
بر شما خواهر بزرگوار هم مبارک باشه ان شاالله...
ببخشید دیر جواب دادم

ی ع م 1394,02,25 ساعت 00:06

سفره شعر...
........................
گوش کن باز کسی بین دعا گفت : حرم
ناامید ازهمه و از همه جا گفت : حرم
او همان است که پامنبری و سینه زن است
او همان است که در هروله ها گفت : حرم
دل به دریا زده و بار سفر را بسته
با تعجب پدرش گفت کجا گفت: حرم
التماس دع

هلنا 1394,02,23 ساعت 18:58

امام کاظم (ع):
بدانید که بهاى تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید.
شهادت مظلومانه ی هفتمین مولای غریب شیعیان تسلیت باد.

سلام

علی 1394,02,23 ساعت 17:04 http://newsme.blogsky.com/

جالب بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.