علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً
علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

بندگی...







تا بنده نشویم...تابنـــــده نشویــــــم...!



استدلال منطقی وبا برهان...


لطفا بادقت وتا آخر بخوانید

 

 

 

یک بنده خدایی نقل می کرد که 

 

مدتها از طریق  اینترنت با یک طلبه ی وهابی که در دانشگاه الازهر مصر درس خوانده بود مباحثاتی در زمینه ی عقاید و کلام داشتم.  روزی از او پرسیدم : ایا صحیح است که معتبرترین کتب روایی اهل تسنن و وهابیت از پیامبر نقل کرده اند که ان حضرت فرمود خلفای بعد از من 12 تن هستند؟!

پاسخ:

 

     او ابتدا گفت من چنین روایتی را ندیده ام! بنده فورا روایات را با آدرس انها از معتبرترین کتابهایشان  ازجمله صحیح بخاری

 ، جلد 4، در کتاب الاحکام  و صحیح مسلم، در کتاب الاماره ،  و مسند احمد بن حنبل، جلد 5، صفحه ی 87 تا 93 و سنن ترمذی، باب 46، حدیث 2223 و سنن ابی داود، در کتاب المهدی، برایش ارسال کردم، که همه ی اینها نوشته اند که پیامبر فرمود: ( لایزال الاسلام عزیزا الی اثنی عشر خلیفه ، کلهم من قریش) یعنی: (اسلام همواره دین عزیز است تا زمانی که 12 خلیفه برای من وجود داشته باشد).

که از این حدیث اولا فهمیده میشود که یکی از  این 12 نفر همواره باید زنده باشد و اینان از لحظه ی رحلت پیامبر تا روز قیامت

 که اسلام ادامه دارد اینها هم پایدارند  چون تعبیر (همواره) دارد و قطع نمیشوند، وهمه ی انان معصومند، زیرا معنا ندارد که 

 

عزت اسلام در گرو غیر معصوم باشد، چون غیر از معصوم احتمال خطا دارد و این با کلام پیامبر سازگار نیست

 

   او در جلسه ی بعد همه ی روایاتی را که فرستادم تایید کرد و گفت این روایات سندا صحیح و غیر قابل انکار است

 

    سپس از او پرسیدم اکنون بفرمایید که: مصداق این 12 خلیفه چه کسانی هستند؟! او گفت: مصداق این امامان مشخص نیست!! پرسیدم: ایا میشود پیامبر بفرماید من 12 جانشین دارم که عزت اسلام در گرو این 12 نفر است ولی مصداق آنان را بیان نفرماید و ما امروز بگوییم نمیدانیم انان چه کسانی هستند؟!! گفت: بله حق با شماست، قطعا نمیشود این حرف را پذیرفت. گفتم : خوب! حالا که سخنم را پذیرفتید بفرمایید نام آنان چیست؟! گفت : به من فرصت بدهید تا تحقیق کنم

 

     بنده هم قرار بعدی را گذاشتم. سه روز بعد با دست پر پشت لب تاب خودش حاضر شد. گفتم منتظرم که مطالبت را بشنوم. گفت درباره نام این 12 جانشین پیامبر در بین علمای ما اختلاف نظر وجود دارد. گفتم: خوب! اقوال مختلف را بگو تا بشنوم. گفت : نظریه ی اول این است که 12 نفر اول که بعد پیامبر به قدرت رسیدند منظور بوده. گفتم اسم انان را بگو. گفت: ابوبکر و عمر و عثمان و علی و معاویه و یزید

 

گفتم صبر کن. اسم 5 نفر اول را که اوردی  بنابه دلایلی حرفی نزدم. اما درباره ی نفر ششم حرف دارم. 

گفت: بپرسید

 

گفتم : چقدر یزید را میشناسی؟!

 

گفت تا حدی درباره ی او مطالعه کرده ام

 

گفتم طبق قول دونفر از بزرگان اهل سنت یعنی علامه شمس الدین ذهبی در کتاب تاریخ الخلفا و امام ابن قتیبه ی دینوری در کتاب الامامه و السیاسه یزید سه سال حکومت کرد و سه خیانت بزرگ مرتکب شد.

 

 خیانت اول در سال 61بود، یعنی به شهادت رساندن فرزند پیامبر، اقا امام حسین ان هم با بدترین وضع و اسارت نوامیس پیامبر، 

سال دوم قتل عام مردم مدینه و صحابیان پیامبر، 

 

سال سوم تخریب خانه ی کعبه!!! 

 

ایا به نظر شما چنین شخصی میتواند مصداق یکی از 12 خلیفه ای باشد که پیامبر با افتخار از انان یاد میکند و عزت اسلام را در گرو این 12 تن میداند؟!! 

 

گفت : خیر! یزید کجا و ان 12 خلیفه ای که پیامبر به نیکی از انان یاد کرده کجا؟

 

گفتم : بسیار خوب. اکنون نظریه ی دوم را بیان کن. 

 

گفت : نظریه ی دوم میگوید که 12 تن از خلفای صالحی که پس از پیامبر قدرت گرفتند نه هر کسی که خلیفه شده ، بلکه مراد 12 نفر از صالحان انان است

 

گفتم: این نظر عاقلانه تر است. اسم انان را بگو

 

گفت: ابوبکر و عمر و عثمان و علی و معاویه و نفر بعد عمربن عبدالعزیز است که ادم خوبی بود و خلیفه شد

گفتم : اینها شد 6 نفر. 6 نفر دیگر چی؟

 

گفت: راستش هرچه فکر میکنم دیگه هیچ خلیفه ی صالحی را پیدا نمیکنم!!! 

 

گفتم: درست میگی. پس این نظریه هم باطل شد. نظریه ی دیگر رو بگو.

 

گفت: دیگه نظریه ی به درد بخوری رو علمای ما درباره ی این روایت پیامبر نگفته اند!! 

گفتم خوب چاره چیست؟

 

گفت : نظر شما درباره ی مصادیق این 12 تن چیست؟

 

گفتم: اتفاقا خوب شد پرسیدیچون اولا خصوصیاتی که از این حدیث فهمیده میشه با هیچ کس جز 12 امام شیعه سازگاری ندارد

 

ثانیا خوشبختانه من در مطالعاتم در کتب روایی اهل تسنن دیده ام که پیامبر نام این خلفا را هم اورده

 

گفت: کجا امده و چه کسانی هستند؟

 

گفتم: دونفر از علمای اهل تسنن یکی علامه ی جوینی که استاد ذهبی بوده در کتاب معالی السبطین در جلد 2، صفحه ی 132، حدیث 431 و احادیث دیگرش و همچنین علامه قندوزی حنفی در کتاب ینابیع الموده ، جلد 2 ، باب 16 و روایات دیگرش نقل میکند که پیامبر فرمود این 12 جانشین من عبارتند از علی بن ابیطالب برادرم و سپس حسن و سپس حسین و سپس علی بن حسین و سپس محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و سپس علی بن موسی و سپس محمد بن علی و سپس علی بن محمد و سپس حسن بن علی و سپس حجه بن الحسن که در پس پرده ی غیبت قرار خواهد گرفت!!

 

      او  که بسیار از این روایات تعجب کرده بود و نمیدانست چه بگوید، فورا گفت : باید تحقیق کنم!! 

 

     گفتم: اختیار با شماست! قرار شد تحقیق کند و به حقیر خبر بدهد.... ولی اکنون 4 سال است که قرار است خبر بدهد!!!

 

واجبتر از نماز مسلمان ولایت است...

امام صادق (علیه السلام) به معلّى بن خنیس فرمود :


اى معلّى ! اگر بنده اى صد سال میان رکن و مقام خدا را بندگى کند ، روزها را روزه بگیرد و شب ها را به تهجّد و راز و نیاز بگذراند تا جایى که از شدّت پیرى ابروانش روى چشمانش را بگیرد و استخوان هاى گردنش در سینه اش فرو رود ولى نسبت به حق ما جاهل باشد و جایگاه ما را نشناسد ، هرگز براى او پاداشى نخواهد بود ...


عشق...









حس این جمله چه زیباست: حسن را عشق است!

نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است

مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی

ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است






کریــــــــم...






شخصى خدمت جناب امام حسن علیه السّلام آمد و عرض کرد: یابن امیرالمؤ منین ! ترا قسم مى دهم به حق آن خداوندى که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده که به فریاد من رسى و مرا از دست دشمن نجات دهى ؛ چه مرا دشمنى است ستمکار که حرمت پیران را نگاه نمى دارد و خُردان را رحم نمى نماید. حضرت در آن حال تکیه فرموده بود چون این بشنید برخاست و نشست و فرمود: بگو که خصم تو کیست تا از او دادخواهى نمایم ؟ گفت : دشمن من فقر و پریشانى است ! حضرت لختى سر به زیر افکند پس سر برداشت و خادم خویش را طلب داشت و فرمود: آنچه مال نزد تو موجود است حاضر کن ؛ او پنج هزار درهم حاضر ساخت فرمود: بده اینها را به این مرد؛ پس آن مرد را قسم داد و فرمود که هرگاه این دشمن تو بر تو رو کند و ستم نماید شکایت او را نزد من آور تا من دفع آن کنم

یا کریم آل الله...

همیــــشه می کنم با این سخن عشق



حسن مولاء  حسن آقـــا  حسن عشـق