علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً
علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

یا مهدی ادرکنی...

                                                                                                                               

در خم طـرّه ی موی تو عجب غوغاییست


هـرکه آمد به تماشا به نمازش نرسید...



 









نظرات 6 + ارسال نظر
یک جاهل 1396,03,11 ساعت 20:09 http://fekrozekr.ir

یک جاهل 1396,03,09 ساعت 20:18 http://fekrozekr.ir

ثانیا..

شما ابتدا مبحث شراب رو نتونستی حل کنی برادر
رفتی به دین و مذهب ابن سینا چسبیدی..
باز هم بر فرض که ایشون اهل سنت باشه که نیست... نباید کتابهای علمی ایشون که علامه حسنزاده و ملاصدراها و .. شرح نوشتن و کتاب ها تحریر کردند رو نفی کنید..
این روش شما روش سوفسطاییاست که از بیخ همه چیز رو نفی میکنن..
یک درصد هم باید احتمال تقیه رو داد..
هرچند در سندهای زیر نمونه اثبات تشیع ایشون اومد..
امیدوارم با تأمل بیشتری مطالعه فرموده و ذهن خودتون رو از شک و شبهه تخلیه کنید ..
تا شیطان مکار و خناس نتونه از راه سوء ظن و شبههات برخی وبلاگها و سایتها شما رو دچار اشتباه و انحراف کنه..
والعاقبه للمتقین..
در پناه علی اعلی

یک جاهل 1396,03,09 ساعت 20:12 http://fekrozekr.ir

دلایل عمده بر شیعی بودن شیخ الرئیس، بو علی سینا عبارتند از:

1. در برخی منابع اهل سنت صریحا گفته شده است که پدر ابن سینا به اسماعیلیان علاقه‌مند بوده و در محافل و مجالس آنها حضور می‌یافت و پسرش را نیز با خود می‌برد. [1]

و بعید می‌نماید که پدر و پسری شیعی نباشد ولی به طور مداوم به مجالس شیعیان (شیعیان اسماعیلی) رفت و آمد داشته باشند.

2. اینکه علاوه بر مقالات و نوشته‌های فردی در مورد ابو علی سینا و مذهب وی، شیخ علی بن فضل الله جیلانی فومنی در تشیع اثنا عشری ابو علی سینا کتابی نوشته و اسم آن را «فی اثبات ان الشیخ الرئیس من المسلمین و من اکابر علماء الامامیه الاثنی عشریه» گذاشته است.

این کتاب در تاریخ 1062 هجری قمری تألیف شده و نسخه خطی آن در کتابخانه ملک به شماره 46555 موجود است.

3. خود شیخ در کتاب شفاء می‌نویسد: جانشین برگزیدن این مدبر (پیامبر) یا به نص است یا به اجماع و لیکن این کار به نص صواب‌تر است. [2]

واضح است که این قول با عقیده شیعه و موقعیت مذهبی و سیاسی تشیع سازگار است؛ زیرا اهل سنت در این باب، به بیعت و اختیار و انتخاب رفته‌اند اما ابن سینا به نظر امامیه تاکید دارد؛ این دلیل خوبی به شیعه امامی بودن وی است.

بنابراین در شیعه بودن ابن سینا تردیدی نیست بلکه بحث در این است که آیا وی شیعه اسماعیلی یا امامی و یا زیدی بوده است؟

4. آنچه در منابع رجالی و تاریخی شیعه و اهل سنت گزارش شده، حاکی از این است که ابن سینا را به عنوان یک دانشمند شیعی اسماعیلی شناخته‌اند؛ چنانچه علامه سید محسن امین، ابن سینا را به عنوان شیعی اسماعیلی شناخته است. [3]

اما در جای دیگر با مولف مجالس المومنین یعنی قاضی نورالله شوشتری هم رأی شده و ابن سینا را یک عالم شیعی امامی معرفی کرده است به این دلیل که ابن سینا در مباحث امامت و خلافت و جانشینی پیامبر (ص) قائل به انتخاب از سوی پیامبر (یعنی نص) است. [4]

5. نتیجه اینکه علی بن فضل الله جیلانی درباره عقیده ابن سینا کتابی نوشته و در آن کوشیده با توجه و تامل درآثارش به عقاید و تفکرات ابن سینا، ابن سینا یک شیعی داوزده امامی است نه اسماعیلی و....، دلیل عمده او نیز همان نظر ابن سینا در باب نص در امامت امام علی ـ علیه‌السلام ـ می‌باشد. [5]

جیلانی پس از تحقیقات به ذکر شواهدی از کلمات ابن سینا دست می‌یازد تا خواننده را آگاه کند [6] که عقیده شیخ الرئیس موافق عقیده امامیه است، هم در نص و انتخاب توسط پیامبر (ص) و هم در عصمت امام که هیچ یک از فرقه‌های اسلامی از این نظر موافق شیعه نیستند؛ و چون ابن سینا به این امور اعتقاد دارد و آنها را در آثار خود منعکس داده است؛ پس حکم به شیعه بودن قطعی و امامی بودنش احتمالی است.

[2]. ابوعلی سینا، کتاب الشفاء، الالهیات، تهران، 1303ق، ص454.

[3]. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، 1406ق، ج1، ص124.

[4]. همان، ج1، ص159 و ج6، ص72.

[5]. حسینی، جلالی، سید محمد حسین،فهرس التراث، قم، دلیل ما، 1422هـ ج1، ص488.

[6]. ر.ک جیلانی، علی بن فضل الله، توفیق التطبیق، داراحیاء الکتب العربیه، 1373ش، ص53 ـ 58.

[7]. همان، ص96 و 97.

یک جاهل 1396,03,07 ساعت 19:40 http://fekrozekr.ir

تهمتی عجیب!؟
پس از فوت شیخ الرئیس، براساس قانونی طبیعی، که همواره بزرگان و فضلا در چنبره ی اتهام افراد غرض ورز واقع شده اند، به اتهاماتی چند متهم گردید، اتهاماتی که بیشتر به دروغ شبیه بود و با عقل ناسازگار، و یکی از آن ها شراب نوشی و شرب خمر فراوان وی بود، که متاسفانه عده ای به صورت عمد یا غیرعمد تا عصر حاضر نیز آن را بیان می دارند، از این رو شاید بررسی این اتهام خالی از لطف نباشد.
گاهی می گویند: شیخ هر شب قدحی از شراب می نوشید و گاهی می گویند: چنان با زنان مشغول بود که بدن و مزاج او از این جهت متلاشی شد. صاحب «روضات الجنات» می گوید: «ابوعلی سینا چون شب می کرد، چراغی تهیه کرده و مشغول مطالعه کتاب می شد و هرگاه خواب بر او غلبه می نمود، قدحی شراب می نوشید تا خواب و خستگی را از سر بیرون کند.»
سپس می گوید: «البته هیچ حکیمی قبل از ابن سینا به چنین فعل شنیعی مبادرت نورزیده، حتی حکیمان یونانی و البته دیگر حکیمان و فلاسفه بعد از بوعلی این فسق و گناه را پیروی و تقلید نموده، از شهوات و لذات دریغ نمی ورزیدند...»
اگر کسی بخواهد بزرگ ترین حکیم و طبیب مسلمانان و ایرانی را از چشم ایرانیان مسلمان بیندازد، همین شیوه کافی است که بگویی این مرد بزرگ و الگوی شما ایرانیان مردی هوسباز، عیاش و عاشق بوده است!!
چرا برخی «گز نکرده می بُرند؟» و تأمل نکرده می نویسند؛ اصلاً راه رفعِ خواب و خواب آلودگی، شرب خمر و نیز راه کسب هوشیاری، مست شدن نیست! همچنین تمامی اطبا معتقدند که شربِ خمر قوای عقلی را مختل می کند، آن وقت آیا جناب بوعلی که به اقرار دوست و دشمن در تیزهوشی و نکته سنجی بدیل نداشته، برای هوشیاری، الکل استعمال می کرده است؟!
در روایات وارد شده است که اگر تمامی شرور و زشتی ها را در خانه ای جمع کرده باشند، کلید آن شراب است. گناهان کبیره ای چون شراب خواری و شهوت رانی هر کدام ده ها گناه کوچک و بزرگ در مقدمه و مؤخره خود دارند، و این گونه نیست که کسی قدحی شراب بنوشد و سپس بتواند مشغول کتابت بهترین نظریات فلسفی و عقلی بشود!! گناهان بزرگی مثل فحشا و استعمال مواد سکرآور، زندگی عادی و روزمره را مختل می کند، چه رسد به امور عالی عقلانی.
جالب اینجاست که بسیاری از مترجمین از جمله صاحب «روضات الجنات» این را آورده اند که: هرگاه شیخ دچار تردید یا مشکل و معضلی در علم می شد و نمی توانست آن را حل نماید، وضو می گرفت و به مسجد جامع شهر می رفت و دو رکعت نماز با خشوع و خضوع بجای می آورد و از کافی المهمات و قاضی الحاجات کمک می طلبید تا اینکه مشکل او مرتفع می شد. همچنین حکیم الهی «میرزا مهدی الهی قمشه ای» می گوید: «وقتی شیخ مقامات عارفان را می نوشت، خود در ریاضت بود و اربعین داشت.»
پس می توان گفت: آن حکمتی که مایه افتخار مسلمین است و آن نکته های دقیق علمی و عقلی به وسیله توسل و توجه به خدای تعالی و استعانت از او به خامه تحریر آمده است، نه با استعانت از شراب.
آنانی که مدعی اند شیخ الرئیس در مصاحبت و مباشرت با زنان، زیاده روی و از لذات جنسی پیروی می کرده است، غافلند که این ادعاها با گفتار خود شیخ و توصیه ها و سفارش های طبی او منافات دارد.
اعتدال و حکمت در این توصیه های پزشکی آشکار است. اگر شاکله شخصیت روحی کسی بر فسق و بی مبالاتی باشد، چه بخواهد و چه نخواهد ضمایر روحی او بر صفحات نوشته اش ظاهر می شوند. به عبارت دیگر، نوشته ها و کتاب های هر نویسنده ای تجلیگاه خُلق و خو و اندیشه و رفتار اوست. شیخ الرئیس همان است که در کتاب هایش هویداست. اگر تمام تذکره نویسان بخواهند چیزی غیر از این ترسیم کنند، معلوم است که جعلی و افترا است.

منابع:
1- آملی، حسن زاده. قرآن، عرفان، برهان: 50.
2- موسوی، محمدباقر. روضات الجنات. ج 3: 174، 171.
3- کیانی، منصور. ابوعلی سینا در آینه تاریخ، نشریه مبلغان، 1433 ﻫ.ق، شماره 157.
4- پرورش، حسن. نگاهی به زندگی و آثار ابوعلی سینا، نشریه فروغ اندیشه، 1383، شماره 8.
5- نیک بین، نصرالله. زندگانی و شخصیت ابوعلی سینا، نشریه اخگر، 1327، شماره 29.
6- ابوعلی سینا. نشریه ارمغان، 1314، شماره 173.

شیخ الفلاسفه بوعلى سینا:
عمر از امیرالمومنین على (صلوات الله علیه)عاقل تر و سیاستمدارتر بود!!!
"اگر امامت و خلافت دایر بین دونفر شد که یکى عاقل تر و سیاستمدارتر. باشد و دیگرى عالم تر، باید آن کس که عاقل تر است مقدم شود و آن کس که عالم تر است وزیر و کمک کار او گردد، همان طور که عمر و على چنین کردند!!! (الشفا ٤٥١-٤٥٢)
نص او:
فصل فى الخلیفه و الامام
فلیزم اعلمهما ان یشارک اعقلهما، و یعاضد، و یلزم اعقلهما ان یعتضد به و یرجع الیه مثل مافعل عمر و على!!
آیا باز هم میتوانیم بگوییم فلسفه و عرفان و دین از هم جدایى ندارند؟
ماابدا نیاز به علم دینى کسانى نداریم که: عمر را از امیرالمومنین علیه السلام عاقل تر میدانند.

یک جاهل 1396,03,04 ساعت 21:24 http://fekrozekr.ir

سلام ..
لطفا تحقیقات لازم را در مورد بزرگانی چون ابن سینا که علامه حسنزاده و جوادی و حضرت امام و سایرین در مدح شان قلم فرسایی کردن رو بنمایید سپس زبان مبارک رو به لعن آغشته کنید..
فریب شبهات رو نخور برادر..
عادت به لعن کردن عادت خوبی نیست..
برفرض که شرابخور هم باشه شاید توبه کرده باشه .. در شأن شما نیست هر شرابخوری رو لعن کنید.
اون هم بر فرض..
اندکی ارامتر..
اگر شما هم مثل ما خطاکارید..
که فرمودن تهمت و دروغ گاهی بدتر از شراب خوردن است..
فتدبر
یاعلی

بیدل 1396,03,03 ساعت 11:51

به به

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.