علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً
علی مع الحق والحق مع العلی

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

صفات شیعیان وپیروان اهل بیت علیهم السلام...


صفات شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام
یکى از پیروان اهل بیت علیهم السلام در شهر مدینه همسرش را خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام فرستاد، تا بپرسد: آیا شوهرم از شیعیان شما مى باشد یا نه؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ کلى داد و فرمود:

قالت: ان کنت تعمل بما امرناک و تنتهى عما زجرناک عنه فانت من شیعتنا و الا فلا (اگر به آن چه به شما امر مى کنیم، عمل مى کنى و از آن چه شما را بر حذر مى داریم، دورى مى کنى از شیعیان مایى و الا هرگز)آن شخص پس از شنیدن پاسخى کلى، مضطرب شد و با توجه به ضعفها و سستى هاى خود گفت: واى بر من که همیشه در آتش جهنم خواهم بود، همسرش نگرانى و زارى او را با سخنان مطرح شده، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام بازگو نمود.

حضرت فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد.

قالت: قولى له: لیس هکذا شیعتنا من خیار اهل الجنة، و کل محبینا و موالى اولیائنا و معادى اعدائنا، و المسلم بقلبه و لسانه لنا لیسوا من شیعتنا اذا خالفوا او امرنا و نواهینا فى سائر الموبقات، و هم مع ذلک فى الجنة و لکن بعد ما یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا او فى عرصات القیامة بانواع شدائدها او فى الطبق الاعلى من جهنم بعذابها الى ان نستنقذهم بحبنا و ننقلهم اءلى حضرتنا ((از من) به همسرت بگو چنین نیست (که او قضاوت کرده است). شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه ى دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود. آرى کسى که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده، اما از اوامر ما سرپیچى کند و نواهى و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعى ما نخواهد بود گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان، و تحمل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن اندک زمانى در طبقات بالاى جهنم و چشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستى شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد


این نیست لطیفه گر لطافت دارد


این نکته ظریف است وظرافت دارد


ناپاک ترین شیعه حیدر والله


بر مفتی سنیان شرافت دارد

بزرگواری این مطلب رو فرستاد-چون خیلی زیبا ، کوتاه وبسیار مفید بود حیفم اومد تو وبلاگ قرارش ندم:

ردشدم..بارها وبارها..

خداوندا...

مرا از "من" رها کن

که هیچ کس به اندازه "من"

مرا اذیت نکرد...

برای امام مظلومم...


ما عبـــــــد توایم، پس نجابــــت داریم


یعنی که به "کظم غیظ" عادت داریم


مــــا مردم سرزمین ایـــــــران ذاتا


نسبــت به شمــا ویــژه ارادت داریم

حدیثی از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام


 إ نَّما اءمِرْتُمْ اءنْ تَسْئَلُوا، وَلَیْسَ عَلَیْنَاالْجَوابُ، إ نَّما ذلِکَ إ لَیْنا. 


فرمود: شماها ماءمور شده اید که از ما اهل بیت رسول الله سؤال کنید، ولیکن جواب و پاسخ آن ها بر ما


واجب نیست بلکه اگر مصلحت بود پاسخ مى دهیم وگرنه ساکت مى باشیم .

درسی از امام موسی کاظم علیه السلام


شخصى به نام مرازم گوید:


روزى جهت زیارت و ملاقات امام موسى کاظم علیه السلام به سوى مدینه طیّبه حرکت کردم و در

مسافرخانه اى منزل گرفتم ، در این میان چشمم به زنى افتاد که مرا جلب توجّه نمود، خواستم با او


رابطه زناشوئى برقرار کنم ؛ ولى او نپذیرفت که با من ازدواج نماید.


سپس به دنبال کار خویش رفتم ؛ و چون شب فرا رسید به مسافرخانه بازگشتم و دقّ الباب کردم ،


پس از لحظه اى همان زن درب را گشود و من سریع دست خود را بر سینه اش نهادم ؛ ولى او با سرعت از من دور شد.


فرداى آن شب ، چون بر مولایم امام کاظم علیه السلام وارد شدم ،


حضرت فرمود: اى مرازم ! کسى که در خلوت خلافى مرتکب شود و تقواى الهى نداشته باشد، شیعه و دوست ما نیست

امام موسی بن جعفر علیه السلام


یکى از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام ، به نام یعقوب سرّاج حکایت کند:
روزى به قصد ملاقات و زیارت مولایم ، حضرت صادق آل محمّد علیهم السلام به منزل ایشان رفتم ، هنگامى که وارد شدم ، دیدم که آن امام بزرگوار کنار گهواره شیرخوارش ، حضرت ابوالحسن موسى کاظم علیه السلام ایستاده ؛ و جهت دل گرم کردن و آرام نمودن نوزاد، با او سخن مى گوید.
مدّت زیادى بدین منوال طول کشید؛ و همچنان من در گوشه اى نشسته و نظاره گر آن ها بودم تا آن که سخن راز امام با نور دیده اش علیه السلام به پایان رسید.
آن گاه من از جاى خود برخاستم و به سمت آن امام مهربان رفتم ، همین که نزدیک آن حضرت قرار گرفتم ، فرمود: آن نوزاد، بعد از من ، مولایت خواهد بود، نزد او برو و سلام کن .
پس اطاعت کردم و نزدیک آن نوزاد و نور الهى رفتم و سلام کردم ، با این که او کودکى شیرخواره در گهواره بود، خیلى زیبا و با بیانى شیوا جواب سلام مرا داد.
و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت : حرکت کن و به سوى منزل خود روانه شو و آن نام زشت و نامناسبى را که دیروز براى دخترت برگزیده اى تغییر بده ، چون خداوند متعال صاحب چنین نام و اسمى را دشمن داشته و غضب دارد و او مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت .


یعقوب سرّاج در ادامه گوید:


یک روز قبل از آن که خدمت حضرت برسم ، خداوند متعال دخترى به من عطا کرده بود، که نام او را حُمیراء نهاده بودیم ؛ و کسى هم آن حضرت را از این موضوع آگاه نکرده بود؛ و با این که آن حضرت ، طفلى شیرخوار در گهواره بود، به خوبى از درون مسائل خانوادگى ما آگاه بود.

و بعد از آن که چنین علم غیبى از آن طفل معصوم آشکار گشت و مرا در تغییر و انتخاب اسم مناسبى براى دخترم نصیحت فرمود، امام جعفر صادق علیه السلام مرا مورد خطاب قرار داده و اظهار نمود: اى سرّاج ! دستور و پیشنهاد مولایت را عمل کن ، که موجب سعادت و خوشبختى شما خواهد بود.

یعقوب گوید: من نیز اطاعت امر کردم و نام دخترم را به نام مناسبى تغییر دادم

هر که دارد عطش کرببلا بسم الله...

صل الله علیک یا اباعبدالله