ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
حضرت سکینه علیه السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى گفت : (بیا دامن
پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود).
امام حسین علیه السلام با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت
و آنگاه رقیه علیه السلام صدا زد: (بابا!
مانعت نمى شوم . صبر کن تا ترا ببینم )
امام حسین علیه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید. در این
هنگام آن نازدانه ندا در داد که :
العطش العطش ، فان الظما
قدا احرقنى بابا بسیار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسین
علیه السلام به او فرمود (کنار خیمه
بنشین تا براى تو آب بیاورم ) آنگاه امام
حسین علیه السلام برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با
گریه گفت : یا ابه این تمضى عنا؟
بابا جان کجا مى
روى ؟ چرا از ما بریده اى ؟ امام علیه السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و
آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد
***بسم رب الحسین***
دهه دوم محرم هم نوا با:
هیات عاشقان غریب ساری
مداح:کربلایی حمید فولادیان
زمان: از 15 ابان ماه سال93 به مدت 10 شب (به صرف شام)
مکان:ساری-بلوار کشاورز-انتهای کوی صادقیه - مسجد محمد رسول لله
روابط عمومی هیئت عاشقان غریب ساری
دانی که چرا آب فرات است گل آلود/
شرمدگی اش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا چوب بود قسمتش آتش/
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
سلام دوست خوبم
من هم مثل شما یه وبلاگنویسم و به این کار علاقه دارم.
ازت دعوت میکنم به وبلاگم یه سری بزنی. وبلاگ من خبریه. ممنون میشم با نظراتت خوشحالم کنی. منتظرت هستم
بابت وبلاگت هم بهت تبریک میگم
موفق باشی
مادرم میگفت درد بی درمان بگیری ...
دعایش گرفت ...
عاشقت شدم حسین (ع)
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
ورقیه بنت الحسین
گفتند دستانش را قطع کنید
تا سنت دست بوسی در آنان برچیده شود
اما کوفیان نفهمیدند
ما اصالتا پابوس این خانواده ایم