علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

یا طبیب ویا انیس...

ای طبیب درد مندان ای پناه بی کسان


بی کس ومحتاج درمانیم ، در را باز کن...



حال قنوت وحال بکا ، حال بندگی


کن مرحمت ز عاطفه ی  کوثری مرا...


غذای روضه...



در قیامت هم به دنبال غذای روضه ام


ای ملک ! من آب ونانت را نمی خواهم ببر!!




شیخ النمر



صبحگاهان سرو را با تیغ وحشی، سر زدند

باغ را نامردمان از پشت سر خنجر زدند

آتش سرخ اناالحق بود بر روی لبش

مارها بر گردن حلاجمان چنبر زدند

خطبه‌های سرو تا آن دورهای دور رفت

واژه‌ها مثل کبوتر از دهانش پر زدند

پیکرم می‌لرزد و دردی خزیده در دلم

مثل اینکه با خبر شلاق بر پیکر زدند:

عاقبت شیخ النمر هم میثم تمار شد

آه! او را سر زدند و سروها بر سر زدند