شاهراهِ عشق باشد پیچ و تابش بیشتر
هر که عاشق پیشه تر حالِ خرابش بیشتر
هرکه را اندازه یِ ظرفیتش مِی میدهند
هر که شد پیر ِ خراباتی، شرابش بیشتر
حسرتی بر دل ندارد آن غلام ِ پیر که
بین روضه طی شد ایام شبابش بیشتر
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم
این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم
اذن ورود ما به بهشت خداست اشک
گویند یکی از علمای بزرگ را دیدند که در کنار جوی آبی نشسته وبلند بلند گریه میکند.
شاگردانش پرسیدند اتفاقی افتاده است؟؟ چرا اینگونه اشک میریزد وناله میکنید؟
شیخ با گریه گفت یکی از لات های اطراف به من کلامی گفت که مرا بهم ریخت وپریشان ساخت!
پرسیدند :آیا به شما دشنامی داد؟ فرمود :خیر
پرسیدند مگر به شما چه گفت ؟؟
شیخ پاسخ داد : آن جوان به من گفت که ای شیخ !! من همانی هستم که همه میگویند ، آیا تو همانی هستی که مردم می گویند ؟!!
کلاهمان را قاضی کنیم وببینیم آیا واقعا ما همانی هستیم که همه می گویند ؟! یا این که " نمود " ما بیشتر از "بود " ماست...
مقصود از این ولاء چیست ، آیا صرفا محبت و
ارادت خاصی است که مردم باید نسبت به آن حضرت داشته باشند یا بالاتر مقامی که
دیگران باید از وی پیروی کنند ، او را الگوی اعمال و رفتار از این است ، مطلبی است که عن قریب درباره اش سخن خواهیم گفت فعلا سخن ما در این است که برخلاف تصور بعضی از علمای اهل تسنن ، مفاد این آیه ، ولاء خاص است نه ولاء عام . ولاء امامت و پیشوایی ، و به عبارت دیگر مقام مرجعیت دینی ، یعنی خویش قرار دهند و دستورات دینی را از او بیاموزند ، و به عبارت دیگر زعامت دینی . چنین مقامی مستلزم عصمت است ، و
|