علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً




کمربندفوق  در یکی از موزه های ترکیه نگهداری میشود و باستان شناسان معتقدند مربوط به شبه جزیره عربستان است 

در شبه جزیره و قبل از اسلام بزرگان حجاز و البته آنانی که آبرو و عفت و حیا در قبیله شان جایگاهی خاص داشت این کمربند را در تن کنیزکان خویش میپوشاندند تا نکند که کاری مغایر عفت و حیا انجام دهند 

حسب بسیاری از منابع سنی و شیعی از جمله این اشخاص صهاک مادر خلیفه دوم عمربن خطاب است که کنیز عبدالمطلب بود و شغل این کنیز چرابردن شتران عبدالمطلب بود و از آنجا سوابق درخشانی در امر خطیر سرویس دهی در بیابان به عرب بادیه داشت عبدالمطلب این کمربند عفت را به آهنگری در مکه سفارش داد و بر تن صهاک پوشاند 

دقیقا به عکس دقت کنید حتی محل ادرار در کمربند به شکل تیغه های آهنین طراحی شده که زنا ندهد.


و اما به نقل انساب العرب کلبی بحار مجلسی عقدالدرر و دهها کتاب دیگر صهاک مادر نابغه عمربن خطاب روزی در بیابان همراه اشتران به چرا رفته بود حسب فرمایش گهربار امام صادق صهاک 

کانت ذات عجز بود یعنی دارای باسنی بزرگ بود فلذا نفیل در بیابان چشمش به آنجایی که نباید می افتاد افتاد اما هرکار کردند کمربند فوق الذکر مانع از این عمل میشد که صهاک ام الشیاطین چاره ای اندیشید روغنی از پی گوسفند به پاهایش مالید و کمربند حاضر را از پای دراورد و شد آنچه که شد و نطفه این شجره خبیثه نجسه رذله شیطانیه بسته شد و ادامه را هم دوستان همه از برند که یک اداره ثبت احوال از واکاویش ناتوان است 

در پایان مطلب را منور میکنیم به این رباعی از مرحوم آقای میرشاه ولد شارح انصاب النواصب شریف 

دارها مفتوحة للداخلین 

رجلها مرفوعة للفاعلین 

کم نشد خالی دواتش از قلم 

بر مراد هرکسی میزد قلم


پدر و مادر عمر که بودند؟...

یا مهدی عج

پدر و مادر عمر که بودند؟

شناسنامه خلیفه عمر 

پیامبر فرمود: لایبغضک یا علی إلا ولد الزنا ؛ (أسنی المطالب ص 58) 

هرکه را علی بود کینه در سخن خارجی دارش و نیست از پدرش 

پسر را اسیر دامن مادرش نمای و نیست او را پدر در کمرش 

لعنة الله گفت : «أیها الناس ! تعلموا أنسابکم أرحامکم  ولایسألنی أحد ما وراء الخطاب » 

یعنی ؛ ای مردم ! نسب خود را یاد بگیرید و کسی از قبل از خطاب از من سئوال نکند ( تاریخ المدینة المنورة ج 3 ص 797) 

سندهای موجوددر: 

۱:در بحار الا نوار جلد ۳۱ باب مطاعن عمر {ص۹۹و۱۰۰} :در کتاب لسان الواعظین{ص۳۵۷}از محمدبن شهر آشوب مازندرانی و غیره 

۳:در ملل و نحل و مثالب الصاحابه جلد دوم خطی از کتاب المناقب ابن شهر آشوب ،که متاسفانه هنوز چاپ نشده است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.