علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

علی مع الحق والحق مع العلی

وَ سَقــــــاهُمْ رَبُّهُــــمْ شَرابـــــاً طَــــهُوراً

وای مادرم...


پای چندین لنـدهور در کوچه ها واگشتــ و بعد . . .
مــادرم در کوچه با نـامرد ، تنها گشتــ و بعد . . .
وای بر من ناگهان در کوچه بلوا گشتــ و بعد . . .
روی گونه جای پنج انگشتـ پیداگشتــ و بعد . . .
ناگهان مــادر زمین خورد و قدش تاگشتــ و بعد . . .
رد خون برروی آن دیـــوار پیدا گشتـــ و بعد . . .
مــــادرم دیــگر تــوان پا شدن ازجا نداشتــ . . .
خواستـ از جا پا شود اما به پایش نا نداشتــ

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.