ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
شخصى یکى از قوانین مذهبى را شکسته و خطا کار شده بود.
خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت
هلاک شدم ! هلاک شدم !
پیغمبر صلى الله علیه و آله پرسید:
چه کار کرده اى ؟
مرد گفت :
در ماه رمضان با زنم همبستر شده ام . اکنون چاره چیست ؟
حضرت فرمود:
یک نفر غلام بخر و آزاد کن !
مرد گفت : نمى توانم .
پیامبر صلى الله علیه و آله : دو ماه روزه بگیر!
مرد: تواناى دو ماه روزه گرفتن ندارم .
پیامبر صلى الله علیه و آله : برو شصت فقیر را غذا بده !
مرد: براى خوراک دادن شصت نفر فقیر وسیله اى ندارم .
پیامبر صلى الله علیه و آله کمى سکوت کرد. در این وقت شخص دیگرى وارد شد و یک سبد خرما به
پیغمبر تقدیم کرد.
حضرت فرمود: این سبد خرما را ببر و در بین مردم فقیر تقسیم کن !
مرد عرض کرد:
اى پیامبر خدا! در سراسر این شهر هیچ کس از من فقیرتر نیست .
حضرت خندید و گفت :
بسیار خوب ، برو این خرماها را میان زن و فرزندانت تقسیم کن
ای کاش انسانها
همانقدر که از ارتفاع می ترسند
کمی هم از پستی هراس داشتند!!