رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: موسى بن عمران از پروردگار خود درخواست کرده که: خداوندا! برادرم هارون مرده است، او را بیامرز، ایزد متعال به او وحى فرستاد که اى موسى! اگر براى اوّلین و آخرین گذشتگان و آیندگان از من طلب مغفرت بنمائى خواسته ات را مى پذیرفتم و همه را مورد عفو قرار میدادم مگر قاتلین حسین بن علىّ بن ابى طالب را، که از قاتلان او انتقام خواهم گرفت.
امام زین العابدین علیه السلام از حضرت زینب علیهاسلام ، از ام ایمن روایت فرمودند:
هنگامی که خبر شهادت امام حسین علیه السلام را داده، فرمودند: ابلیس (لعنت الله علیه) در آن روز از خوشحالى به پرواز در میآید در تمام نقاط زمین با دستیاران و عفریتهایش و به آنها میگوید: اى جماعت شیاطین! طلب و تقاص خود را از فرزند آدم گرفته و در هلاکت ایشان به نهایت آرزوى خود رسیدیم و آتش دوزخ را نصیب ایشان نمودیم، مگر آن کسانى که به این جماعت (یعنی اهلبیت پیامبر علیهم السللام) چنگ بزنند؛ از این رو سعى کنید نسبت به ایشان در مردم تشکیک ایجاد کرده و آنها را بر دشمنى ایشان وادارید که تا بدین وسیله گمراهى مردم و کفرشان مسلّم و محقّق کرده و نجات دهندهاى از ایشان بهم نرسد، (آنگاه حضرت فرمودند:) ابلیس با اینکه بسیار دروغگو و کاذب است اما این کلام را به ایشان راست گفت».
اى خدایى که مقامت بس بلند، غضبت شدید، نیرویت بالاتر از هر نیرو، تو که از مخلوقات خویش مستغنى هستى و در کبریا و عظمت فراگیر، به آنچه بخواهى توانا، رحمتت به بندگانت نزدیک ، وعده ات صادق ، نعمتت شامل ، امتحانت زیبا، به بندگانت که تو را بخوانند نزدیک هستى و بر آنچه آفریده اى احاطه دارى و هرکس که از در توبه درآید پذیرایى ، آنچه را که اراده کنى توانایى ، آنچه را که بخواهى درک توانى کرد، کسى را که شکرگزار تو باشد شکرگزارى ، یاد کننده ات را یادآورى ، من تو را خوانم که نیازمند تواءم و به سوى تو روى آرم که درمانده تواءم ، ترسان به پیشگاهت فزع مى کنم ، غمگین دربرابرت مى گریم ، از تو مدد مى طلبم که ناتوانم ، خود را به تو وامى گذارم که بسنده اى ، خدایا! در میان ما و قوم ما داورى کن که آنان از راه مکر و حیله وارد شدند و دست از یارى ما برداشتند وما را که فرزندان پیامبر و حبیب تو محمد صلّى اللّه علیه و آله هستیم به قتل رسانیدند، پیامبرى که به رسالت خویش انتخاب نموده وامین و حیش قرار داده اى ، اى خدا! اى مهربانترین ! در حوادث ، بر ما گشایش و در پیشامدها، برما خلاصى عنایت کن
در مقابل قضا و قدر تو شکیبا هستم اى پروردگارى که بجز تو
خدایى نیست . اى فریادرس دادخواهان که مرا جز تو پروردگارى و معبودى نیست . برحکم
و تقدیر تو صابر و شکیبا هستم . اى فریادرس آنکه فریادرسى ندارد، اى همیشه زنده اى
که پایان ندارد. اى زنده کننده مردگان . اى خدایى که هرکسى را با اعمالش مى سنجى ،
در میان من و این مردم حکم کن که تو بهترین حکم کنندگانى ..
و آنگاه که صورت به خاک مى گذاشت ، گفت
:بِسْمِ اللّه وَبِاللّه وَفِى سَبیلِ اللّه وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِاللّه
قَتَلَاللّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ ... خدا بکشد مردم ستمگرى را که تو را کشتند فرزندم اینها چقدر بر خدا و
به هتک حرمت رسول اللّه جرى شده اند، پس از تو اف بر این دنیا...
حضرت سکینه علیه السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى گفت : (بیا دامن
پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود).
امام حسین علیه السلام با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت
و آنگاه رقیه علیه السلام صدا زد: (بابا!
مانعت نمى شوم . صبر کن تا ترا ببینم )
امام حسین علیه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید. در این
هنگام آن نازدانه ندا در داد که :
العطش العطش ، فان الظما
قدا احرقنى بابا بسیار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسین
علیه السلام به او فرمود (کنار خیمه
بنشین تا براى تو آب بیاورم ) آنگاه امام
حسین علیه السلام برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با
گریه گفت : یا ابه این تمضى عنا؟
بابا جان کجا مى
روى ؟ چرا از ما بریده اى ؟ امام علیه السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و
آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد
متوکئا على سیفه فنادى باعلى صوته فقال : انشدکم الله تعالى ، هل تعرفون ان جدى رسول الله صلى الله علیه و آله ؟ قالوا: اللهم نعم . قال علیه السلام : انشدکم الله تعالى ، هل تعلمون ان امى فاطمه بنت محمد صلى الله علیه و آله ؟ قالوا: اللهم نعم . قال انشدکم الله ، هل تعلمون ان ابى على بن ابى طالب علیه السلام ؟ قالوا: اللهم نعم . قال انشدکم الله ، هل تعلمون ان جدتى خدیجه بنت خویلد اول نساء هذه الامه اسلاما؟ قالوا: اللهم نعم . قال انشدکم الله ، هل تعلمون ان سید الشهدا حمزه عم ابى ؟ قالوا: اللهم نعم . قال انشدکم الله ، هل تعلمون ان هذا سیف رسول الله صلى الله علیه و آله و انا متقلده ؟ قالوا: اللهم نعم . قال انشدکم الله ، هل تعلمون ان هذه عمامه رسول الله صلى الله علیه و آله انا لا بسها؟ قالوا: اللهم نعم . قال انشدکم الله ، هل تعلمون ان علیا کان اولهم اسلاما و اکثر هم علما و اعظمهم حلما و هو ولى کل مومن و مومنه ؟ قالوا: اللهم نعم . قال : فبم تستحلون دمى و ابى الذائذ عن الحوض غدا یذود عنه رجالا لما یذاد البعیر الصادر عن الماء و لوا الحمد فى ید جدى یوم القیامه ؟ قالوا: قد علمنا ذلک کله و نحن غیر تارکیک حتى تذوق الموت عطشا. فاخذ الحسین علیه السلام بطرف لحیته
پس
با صداى بلند فرمودن شما را به خدا سوگند مى دهم که راست بگویید، آیا مى شناسید مرا
بر این که جد من رسول خدا صلى الله علیه و آله ؟ عرض کردند: بلى . فرمود: قسم مى
دهم شما را به خدا، آیا مى دانید که مادر من فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله
است ؟ عرض کردند: بلى مى شناسیم . فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آیا مى دانید
که پدر من على بن ابیطالب علیه السلام است ؟ عرض کردند: بلى مى شناسیم . فرمود: قسم مى دهم شما را به خدا، مى دانید که جده ام خدیجه
دختر خویلد است ، اول اسلام آورنده به پیامبر از زنان و فداکارى او براى اسلام ؟
عرض کردندن بلى . فرمود: به خدا سوگند مى دهم
شما را، آیا مى دانید حمزه سید الشهدا عموى پدر من است ؟ عرض کردند: بلى . فرمود
قسم مى دهم شما را به خدا، آیا مى دانید که جعفر در بهشت پرواز مى کند که خدا بدو
دو بال داده است عموى من است ؟ عرض کردند: بلى . فرمود سوگند مى دهم شما را آیا مى
دانید این که این شمشیر رسول الله است و من آن را در دست دارم ؟ عرض کردند: بلى .
فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم که این عمامه رسول خدا است و من آن را بر سرم
بسته ام ؟ عرض کردند: بلى . فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آیا مى دانید این
که على علیه السلام اول مردمان بود که اسلام آورد و داماد پیامبر بود و از نظر علم
سر آمد زمان بود؟ چنان که پیامبرصلى الله علیه و آله درباره اش فرموده است : انا مدینه العلم و على بابها و ولى و مولاى هر زن و مرد مومن بود؟ گفتند: بلى . فرمود: پس
چرا حلال شمارید خون مرا و حال آن که پدرم دور کننده است از حوض کوقر گروه منافقان
را در روز قیامت و دور مى سازد از آن گروهى از مردان را چنان که رانده مى شود شتر
سیراب شده و رجوع کننده از آب در روز قیامت پرچم حمد در دست جد من خواهد بود. عرض
کردند: به حقیقت همه اینها را دانسته ایم و ما از تو دست بردار نیستیم تا این که
بچشى مرگ را با لب تشنه .
پس آن امام مظلوم صلوات الله علیه ریش
مبارک خود را گرفت و فرمود: سخت و شدید غضب خدا بر طایفه یهود هنگامى که گفتند
عزیر پسر خداست . و سخت و شدید شد غضب خدا بر طایفه نصارا هنگامى که گفتند مسیح
پسر خداست و سخت شد غضب خدا بر طایفه مجوس هنگامى که آتش پرستیدند به غیر از
خدا. و شدید شد غضب خدا برگروهى که پیغمبر خود را شهید کردند. و سخت شد غضب خدا بر
این گروه که اراده کشتن فرزند پیغمبر خود مى کنند
سلام بر ماه عشق وخون محرم...
سلام بر کتیبه های سلام بر حسین...
سلام بر اشک های غمش..
سلام بر لباس های مشکی عزایش...
سلام بر بوی اسپند تکیه هایش...
سلام بر غربت محرم...
سلام بر صلابت محرم...
سلام بر قافله وقافله سالار محرم...
سلام بر همه گریه کنای حسین...
سلام بر حضرت زهرا...
سلام بر بزم روضه ها...
سلام بر علم وکتل ها...
سلام برشور وشعور حسینی...
سلام بر روضه خوان ها...
سلام بر ...کربــــــــلــــــــــــا